جمهوري اسلامي
«اين ضد فرهنگ است» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي اسا كه در آن ميخوانيد:
طبع نظامهاي حكومتي جمهوري چه از نوع اسلامي و چه غير آن اين است كه مسئولان اجرائي و تقنيني در جريان انتخابات با آرا مردم انتخاب مي شوند. به همين دليل همواره نتيجه انتخابات مورد قبول و تمكين همگان است و اقليت به آنچه اكثريت نظر داده تن مي دهد. طبيعي است كه اكثريت نيز بايد در چهارچوب قوانين عمل كند و به حقوق اقليت نيز احترام بگذارد.
اين واقعيت را نمي توان انكار كرد كه همواره در جريان هر انتخاباتي عده اي از كساني كه در معرض انتخاب شدن قرار مي گيرند و هواداران آنها به اقداماتي كشانده مي شوند كه خلاف انتظار است و در مواقع عادي چنان نمي كنند. انتقاد از رقيب اطلاع رسانيهاي فوق العاده مچ گيريهایي كه گاهي غيرعادي و دور از انتظار است و از اين قبيل امور كه براي جلب آرا خود و منصرف ساختن مردم از راي دادن به رقبا موثرند.
اعتماد ملي
«علامت به جامعه» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد ملي به قلم حسين عبدهتبريزي است كه در آن ميخوانيد:
در جامعهاي همانند ايران كه احزاب حضور قوي ندارند رصد اوضاع جامعه و انتقال پيام برعهده نخبگان حوزههاي مختلف اجتماعي قرار گرفته است. در حاليكه در جوامع توسعه یافته احزاب برنامه ميدهند و دانشگاهيان آن را نقد ميكنند در ايران به دليل غيبت احزاب يا حضور وضعيت آنها در صحنه سياست، جامعه دانشگاهي وارد صحنه شده تا خلأ موجود را پر كند. نامههايي كه اقتصاددانان امضا و منتشر ميكنند علامتي است كه از سوي اين طيف علمي به جامعه منعكس ميشود. در واقع اين نامهها در ذات خود به دنبال آن است كه به جامعه نشان دهد اقتصاددانان براي ترسيم آينده بهتر در اين حوزه چه نگاهي دارند و چه راهكارهايي را پيشنهاد ميكنند.
اقتصاددانان با انعكاس نظرات خود در قالب نامههاي دستجمعي با عرضه ديدگاههاي دانشگاهي خود درصدد آن هستند كه درك بهتري از فضاي اقتصادي به جامعه انتقال دهند.
كيهان
«ابومازن در مسير گدايى» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن ميخوانيد:
پنجشنبه گذشته، تنها ده روز پس از ديدار نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي با باراک اوباما، محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين به کاخ سفيد رفت تا با رئيس جمهور آمريکا درباره آنچه «روند صلح خاورميانه» خوانده مي شود به گفتوگو بنشيند. هر چند ظواهر امر و چهره بيروني مذاکرات نشان از تلاش مقامات دولت آمريکا براي توقف شهرک سازي يهودي و موافقت رژيم صهيونيستي با تشکيل دولت مستقل فلسطيني دارد، اما نگاهي به شخصيت سياسي طرفين مذاکره يعني نتانياهو و محمود عباس روشن مي سازد که «مذاکرات صلح» با ميانجيگري آمريکا به سرانجام نخواهد رسيد و کاخ سفيد به نفع رژيم صهيونيستي اهداف ديگري را در اين ماجرا دنبال مي کند.
اعتماد
«سکوت انتخاباتي محافظه کاران» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن ميخوانيد:
تجربه انتخابات 30 سال گذشته در ايران، اگر در خاطر نوجوانان نباشد، در اختيار جوانان و ميانسالان و کهنسالان به ويژه نزد سياسيون هست. تصويري از فضاي انتخاباتي آن روزها و آن سالها نشان مي دهد قبل از شروع تبليغات و حتي در زمان تبليغات، بسياري از احزاب و گروهها و ارگانهاي وابسته به حاکميت، شهرها را سرشار از پلاکارد و پارچه نوشته و حتي ديوارنوشته مي کردند که مضمون آن دعوت مردم به حضور در انتخابات بود. انواع تابلوهاي تبليغاتي، آويزههاي پارچه يي، پلاکاردها، تراکتها و اعلاميههايي که از طرف شرکتها، سازمانها، نهادهاي عمومي، شهرداريها و دستگاه دولتي بدون اينکه نامي از نامزدها بياورند در کشاندن مردم پاي صندوقهاي راي حکايت داشت. طبيعي است که اين نوع فضاسازي مثبت براي جلب افکار عمومي و جذب آراي مردم بسيار نقش داشت و مي توانست در افزايش آراي انتخابات موثر باشد. اکنون اما نزديک به دو ماه است که تاريخ برگزاري انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري مشخص شده است.
ابتكار
«روحانيت؛ آري- نه يا سکوت؟!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم عبدالله فضيلت خواه است كه در آن ميخوانيد:
بعد از يک ماه بحث و گفتوگوها و برگزاري چند جلسه راي گيري در جامعتين، يعني جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين، بالاخره نتيجه اي که حاصل شد نه حمايت از احمدي نژاد بود و نه مخالفت با وي، بلکه بنابر آراي گرفته شده، قرار بر سکوت شد. راي سکوت اين دو تشکل عمده و تاثيرگذار بيشتر به علت اختلاف نظرهاي دروني در ميان اعضا بود که البته چيزي جديد نبود.انتقاد از عملکرد دولت نهم در طي يکي دو سال اخير تنها به اردوي مخالف اصولگرايان محدود نشده و در ميان هم اردوييهاي اين دولت نيز رواج پيدا کرده به نحوي که اين گفته مصطفي پورمحمدي «اينکه صرفا بگوييم در دولت مصوبه زياد داريم که هنر نيست»، تنها يک نمونه از اين دست انتقادها بوده است. همين زبان انتقادي در ميان هم اردوييهاي دولت نهم بالاخره راه به جامعتين يافت و توانست بر راي اعضا» تاثير بگذارد و علي رغم ميل دبير کلهاي هر دو تشکل، احمدي نژاد نتوانست حمايت رسمي جامعتين را به دست آورد.
رسالت
«چرا اصولگرايان به احمدي نژاد راي ميدهند؟» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم امير محبيان است كه در آن ميخوانيد:
تاريخ انقلاب اسلامي ايران فراز و نشيبهاي زيادي را مشاهده كرده است و مدتهاست كه اين فراز و نشيبها سامانمند شده و تغييرات سياسي به هنگام انتخابات رياست جمهوري خود را به نمايش مي گذارد. ظهور پديده اي چون خاتمي در سال 76 و افول وي به همراه گفتمان اصلاحات در سال 84 و متعاقبا ظهور پديده اي ديگر چون دكتر احمدي نژاد در سال 84 همراه با اوجگيري گفتمان عدالت، شگفتيهاي جامعه انقلابي ايران است كه ظاهرا گذشت زماني بيش از اين مي طلبد تا به نوعي آرامش دروني رسيده و وقايع سياسي پيش بيني پذير گردد.
احمدي نژاد، شگفتي انتخابات پيشين هر چند در زمره اصولگرايان بود و اساسا از پرتحرك ترين و ثابت قدم ترين آنان بهشمار مي رفت وي هرچند در آن زمان كانديداي تشكيلاتي جريان اصولگرا شمرده نمي شد ولي فارغ از اما و اگرها، پردههاي اوهام را دريد و به عنوان يك واقعيت بر كرسي رياست جمهوري نشست و در عمل نيز بسيار فراتر از آن شناختي كه از او بود، ظاهر شد.
دنياي اقتصاد
«پرسشي درباره مفهوم تعاون از نامزدهاي رياست جمهوري» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم غلامرضا سلامي است كه در آن ميخوانيد:
با اينكه 30 سال از تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ميگذرد، به نظر ميرسد هنوز دستاندركاران حكومت در مورد مفهوم تعاون به يك اجماع كلي دست نيافته باشند.
دليل اثبات اين ادعا سهم اندك بخش تعاون در اقتصاد كشور ميباشد. اين سهم اندك بهرغم تلاش حاميان، براي سامان دادن تعداد زيادي از فعاليتها در شكل شركتهاي تعاوني بهدست آمده است. فعاليتهايي كه در اساس ميتوانستند در قالب اشكال ديگر حقوقي غير از تعاوني انجام شوند.
سرمايه: ايجاد سالانه کمتر از سیصد هزار شغل در دولت نهم
«ايجاد سالانه کمتر از سیصد هزار شغل در دولت نهم» عنوان سرمقاله روزنامه سرمايه به قلم دکتر غلامعلي فرجادي است كه در آن ميخوانيد؛ خلاصه نتايج طرح آمارگيري مرکز آمار ايران نشان مي دهد طي سالهاي 87-1384 به طور متوسط کمتر از 300 هزار شغل در کشور ايجاد شده است در حالي که طي دهه 75-1365 سالانه 357 هزار شغل و در دهه 85-1375 سالانه 590 هزار شغل در کشور ايجاد شده است.
سوالي که ممکن است به ذهن خطور کند اين است که چرا در قيمتهاي بالاي نفت در سطحي بسيار بي سابقه از نظر تاريخي اشتغال زايي در کشور کمتر از دورههاي قيمت پايين نفت بوده است. اگر چه اين مساله به ظاهر ممکن است تعجب آور باشد ولي تجربه تاريخي در کشور ما و برخي از کشورهاي نفتي نشان مي دهد نفت و درآمد نفت به تنهايي نمي تواند توليد و اشتغال را افزايش دهد و چه بسا درآمد بالاي نفت روند رشد اقتصادي و رشد اشتغال را کند کند. البته توضيح اين امر ضرورت دارد که درآمد بالاي نفت به طور بالقوه مي تواند در خدمت شکوفايي و سازندگي کشور قرار گيرد ولي اين امر مستلزم سياستها و جهت گيريهاي عقلايي در مسير رشد و توسعه بلند مدت کشور است.