هشتمين دوره ليگ برتر فوتبال براي محمد منصوري، با رضايت و نارضايتي توام بود. هافبك راست پرسپوليس از ليگ هشتم راضي است، چون پس از 5 سال حضور در ابومسلم به تيمي پيوسته كه روياي كودكياش بوده، اما ناراضي است؛ چون در طول فصل با تغيير پيدرپي سرمربي و تغيير تفكرات روي نيمكت به جايگاهي كه ابتداي فصل انتظارش را داشت، دست نيافته است.
به نوشته جام جم؛ محمد منصوري در زمان حضور قطبي، پيرواني و وينگادا 3 دوره متفاوت را پشتسر گذاشت، از وقتي وينگادا روي نيمكت پرسپوليس نشست تا ديدار با سپاهان، خوب پيش ميرفت، اما با يك مرخصي چند روزه از تركيب پرسپوليس دور شد و غيبتي طولاني داشت.
خودش ميگويد در آن مقطع ذهنيت وينگادا نسبت به محمد منصوري تغيير كرده بود، اما دليلش را بدرستي نميداند يا شايد نميخواهد بگويد. او حالا در مورد پرسپوليس و تصميمگيري براي آيندهاش تجربيات جديدي كسب كرده است. با هافبك پرسپوليس در مورد اين تجربهها، فراز و نشيبها و آنچه بر تيمش در طول ليگ هشتم گذشت گفتگو كرديم كه شرح آن پيش روي شماست.
پرسپوليس اين فصل از نظر نتيجهگيري و كارنامه كاري، فصل متفاوتي را پشت سر گذاشت. قبلا پيش آمده بود كه پرسپوليس در بازيهاي داخلي موفق ظاهر شود، اما در بازيهاي آسيايي كه مسابقهها سنگينتر بود ناكام بماند. اين فصل برعكس شد. علت قرعه خوب تيم شما در ليگ قهرمانان آسيا بود يا دليل ديگري هم داشت؟
من فكر ميكنم ناكامي در بازيهاي داخلي، در ليگ قهرمانان آسيا به نفع ما شد، چون همه به نوعي از پرسپوليس قطع اميد كردند، از زير فشار رسانهها و مردم خارج شديم و در آرامش و تمركز بيشتر براي جبران ناكامي در ليگ و جام حذفي، در آسيا بهتر ظاهر شديم.
اين را هم قبول ندارم كه قرعهآساني داشتيم. به هر حال تمام تيمهاي حاضر در ليگ قهرمانان آسيا براي صعود به مرحله بعد نهايت تلاش خود را به كار ميگيرند و بهترينهاي كشورشان هستند، بنابر اين ما با انگيزه زياد براي حفظ اعتبار نام پرسپوليس و ايران و رسيدن به هدف كار كرديم و فكر ميكنم به اندازه مشكلاتي هم كه داشتيم خوب نتيجه گرفتيم.
اين انگيزه چرا در بازيهاي داخلي وجود نداشت؟ به هر حال پرسپوليس مدافع عنوان قهرماني بود و انتظار ميرفت با اين همه بازيكني كه به خدمت گرفته بود، حداقل سهميه حضور در ليگ قهرمانان فصل بعد را كسب كند.
دلايل زيادي در ناكامي ما نقش داشت. تيم ما از اول فصل از نظر مديريتي و مربيگري تغييراتي داشت. رفتن آقاي قطبي و تغيير آقاي پيرواني باعث شد تيم به هماهنگي نرسد. از نظر مديريتي هم كه پس از رفتن آقاي كاشاني، پرسپوليس 2 مدير را تجربه كرد و ثبات نداشت. تيمي كه ميخواهد قهرمان شود بايد تمام فاكتورها را كنار هم داشته باشد. باوجود اين همه اختلاف در كادر مديريتي، فني و بازيكنان، دلايل براي نتيجه نگرفتن ما كامل شد. شما همين بازي مقابل الشباب را بررسي كنيد، از دقيقه 30 با اين كه پرسپوليس هنوز شانس داشت و چيزي از دست نداده بود؛ جومتشنج بود. معلوم است در چنين شرايطي تيمي كه قهرمان بوده نميتواند قهرمانياش را تكرار كند.
وضعيت تماشاگران روي سكوها امسال متفاوت با سالهاي گذشته بود. در تمام شعارهايي كه در اعتراض يا حتي حمايت از پرسپوليس و افراد مختلف سر داده ميشد، نوعي خط و ربط احساس ميشد. اين اتفاق براي استقلال هم افتاده بود. فكر ميكني اين معناي طرفداري از پرسپوليس بود؟ اين اتفاقات به ضرر تيم شما تمام نشد؟
دقيقا همين طور است. چيزي كه ميخواهم بگويم اين است كه طرفدار واقعي فقط برايش مهم است تيم محبوبش پيروز باشد و به آن افتخار كند. با اين وضعيت، فوتبال به بيراهه ميرود. اين كه عليه اين و آن شعار بدهند كار درستي نيست، چون به تيم لطمه ميزند. تمركز بازيكن به هم ميخورد. اگر هدف تماشاگر برد پرسپوليس است بايد تيمش را تشويق كند. اغلب همه ميگوييم آزادي جهنم حريفان است، اما با اين وضع آزادي را براي ما جهنم ميكردند.
در مورد خودت چطور؟ از فصلي كه در پرسپوليس گذراندي راضي هستي؟ خيلي با افت و خيز همراه بود.
من از پيوستنم به پرسپوليس اهداف زيادي را دنبال ميكردم. جايگاهي به مراتب بهتر از اين در تصورم بود، اما به هر حال اين طور شد. تغيير پي در پي مربيان باعث شد نتوانم روند ثابتي داشته باشم. اول فصل يك مصدوميت بد سراغم آمد و با بدشانسي شروع كردم. در دوره آقاي قطبي به نظر خودم بهتر و موثرتر بودم. چند پاس گل خوب دادم، پنالتي گرفتم و تاثيرگذار بودم. در زمان مربيگري آقاي پيرواني هم فيكس بودم و پاس گل دادم. اما دوره حضور وينگادا متفاوت بود.
از چه نظر؟ چه شد كه در چند بازي خوب بودي و حضور داشتي و يكباره كنار گذاشته شدي و دوباره آمدي؟
پرسپوليس فصل پرحاشيهاي پشتسر گذاشت. بعضي اوقات بدون اينكه خودم متوجه باشم وارد حاشيه شده بودم
با آمدن وينگادا وضعيت فرق كرد. من خودم به دلايل مختلف از نظر روحي در شرايط بدي قرار داشتم. تا بازي با سپاهان تقريبا خوب بود، اما به دليل همان مشكلات روحي پس از اين بازي، چند روزي مرخصي گرفتم. وقتي برگشتم نميدانم چه اتفاقي افتاده بود كه وينگادا نظرش نسبت به من عوض شد. تا پيش از آن رابطه خوبي با هم داشتيم. اين طور شد كه من يك مدت طولاني بازي نكردم تا اين كه مجبور شدم با وينگادا صحبت كنم.
وينگادا چه نظري داشت؟ دلايلش چه بود؟
در مورد اين كه چرا از من استفاده نميكند صحبت نكردم، اما به او گفتم من در 3 سال اخيري كه در ابومسلم بودم راست بازي ميكردم و در اين پست راحتتر هستم. از او خواستم در تمرينها هم هافبك راست باشم كه قبول كرد. تمرين ميكردم و وضعيت بهتري پيدا كرده بودم. وينگادا هم وقتي وضعيت من را ديد، نظرش مثبت شد. در بازي با راهآهن راست بازي كردم و اتفاقا گل هم زدم تا اين كه يك روزنامه با شيطنت، دوباره كار من را خراب كرد.
چه دليلي داشت كه اين كار را بكنند؟ با شخص محمد منصوري مشكل داشتند؟ اصلا ماجرا از چه قرار بود؟
يكي از روزنامهها از قول من نوشت «اگر وينگادا باشد، من ميروم» وينگادا هم به اين قضايا و مصاحبهها حساس است. پس از آن فهميدم كه خيلي از افراد فقط دنبال منافع شخصي هستند و به طرف مقابل كار ندارند. خلاصه اين شيطنت مرا از تركيب اصلي دوباره دور كرد و ذهنيت مرا نسبت به بعضي خبرنگاران خراب كرد.
حالا واقعا چنين حرفي نزده بودي؟
نه. اصلا در مصاحبهام چنين چيزي نگفته بودم. من هميشه ذهنيت مثبتي نسبت به جامعه خبرنگاران داشتم، چون معتقدم تمام اين افراد شغل مقدسي دارند كه اگر نباشند هيچ اتفاقي بازتاب لازم را ندارد، ولي متاسفانه بدبين شدم.
اين اواخر گفته ميشد وينگادا به دلايلي به منصوري و بادامكي فرصت نميدهد. درست بود؟
نه. فكر ميكنم كمي با وينگادا دير صحبت كردم، چون تا من در پست خودم جا افتادم به آخر فصل نزديك شديم. من اين اواخر مقابل پاس و الشباب هم هافبك راست بودم و وينگادا هم راضي بود، اما در مجموع معتقدم اين فصل پرحاشيه همراه با مشكلات زياد براي پرسپوليس بود. گاهي بدون اين كه خودم متوجه شوم وارد حاشيه شده بودم و اين حاشيهها روي مسائل فنيام تاثير ميگذاشت.
با تمام اين اوصاف براي فصل بعد چه تصميمي داري؟ قراردادت كه تمام شده است.
قرارداد من يك ساله مشروط براي تمديد در سال دوم بود. الان تجربهام خيلي زياد شده و اگر قرار باشد تصميم بگيرم از اين تجربه استفاده ميكنم. حالا ميدانم كه بايد در پرسپوليس چه كارهايي انجام دهم و انجام ندهم. خلاصه هر جا كه باشم تجربهاي چند برابر فصل پيش دارم.
خودت علاقهداري كه در پرسپوليس بماني؟
بحث دوست داشتن نيست. من اول فصل قبل پيشنهادهاي بهتري هم داشتم. با آقاي كاشاني و استيلي صحبت كردم. به منزل آقاي كاشاني رفتم و اسمم را در ليست گذاشتند.
بعد كه مديريت تغيير كرد چند بازيكن ديگر مثل خسرو حيدري و بيكزاده كه همراه من با پرسپوليس صحبت كرده بودند، به استقلال رفتند. اما من از بچگي پرسپوليس را دوست داشتم و دلم ميخواستم پيراهن اين تيم را بپوشم. اما اين فصل حداقل اين تجربه را دارم كه احساسي تصميم نگيرم. بايد ببينم شرايط پرسپوليس چطور ميشود تا شايد بهتر بتوانم تصميم بگيرم.
عملكرد خط مياني پرسپوليس در ليگ هشتم چطور بود؟
به نظر من تيم ما اين فصل آن طور كه بايد و شايد آماده مسابقهها نبود. از نظر زمين تمرين ما جاي ثابت و مشخصي نداشتيم. از نظر بدنسازي مقطعي عمل ميكرديم و همين وقفهها در نهايت به پرسپوليس ضربه زد. به همين دليل خيلي از بچهها دچار افت شدند و نتوانستند بازي خودشان را انجام دهند. خط مياني هم همين وضعيت را داشت.
مهمترين هدف محمد منصوري براي فصل بعد؟
اميدوارم بتوانم در پرسپوليس به چيزي كه ميخواهم برسم و به تيم ملي دعوت شوم. حضور در تيم ملي آرزوي هر فوتباليستي است، البته پس از آن هم دوست دارم روزي در ليگ اسپانيا بازي كنم.