به خودم نهيب مي زدم؛ «نه، نترس، او هم يکي مثل بقيه است، مثل تو.» ولي واقعاً اين طور نبود. تصور مقايسه بلندي قد و قامت با او خيلي ترس را بيشتر مي کرد؛ «نه، وحشت نکن فقط 46 سانتي متر از تو بلندتر است.»وقتي تا نيمه قامت خم شد تا از در اتاق بگذرد، هراسم بيشتر شد.
به نوشته اعتماد؛ براي سلام کردن گردنم 45 درجه به سمت بالا چرخيد. قد جوان 26ساله سنندجي، فقط 206 سانتي متر است. اگر 9 سال حضور در تيم ملي را از سن اش کم کني مي بيني از 17سالگي به عضويت تيم ملي درآمده.
لابد او همان زمان هم مشکلي براي ارتباط برقرار کردن با بقيه نداشته. حتماً مثل من براي صحبت کردن گردنش کش نيامده. حامد سهراب نژاد حالا هم يک عضو باسابقه تيم ملي است و هم عضو تيم قهرمان جام باشگاه هاي آسيا؛ مهرام. وقتي گفت وگو تمام مي شود حتماً به يک ماساژور خودم را نشان مي دهم. گمان کنم گردنم رگ به رگ شود.
—
-از رفتن به جاکارتا و گرفتن سهميه مسابقات باشگاه هاي جهان شروع کنيد.
از همان سالي که به مهرام آمدم آقاي هاشمي سرمربي مهرام بودند. ايشان با کمک مديرعامل باشگاه مهرام (مهندس گنجي) در اين دو سال کادر بسيار قوي را تشکيل دادند و ما توانستيم دو فصل پشت سر هم در ايران قهرمان شويم. پس از اين قهرماني ما در مسابقات جام باشگاه هاي آسيا حضور پيدا کرديم. ابتدا در دوره مقدماتي از هر کشوري دو تيم (قهرمان و نايب قهرمان) به مسابقات غرب آسيا مي روند و در اين رقابت ها از هر کشوري يک تيم صعود مي کند. مهرام و صبا دو تيمي بودند که به مسابقات غرب آسيا راه يافتند و خوشبختانه اين تيم مهرام بود که با اقتدار توانست مقام اول را کسب کند. در کنار تيم مهرام تيم هاي اردن دوم، الرياض سوم و صباباتري چهارم شدند. سپس به مرحله آسيايي صعود کرديم. (مسابقات غرب آسيا بسيار سنگين تر از مسابقات آسيايي بود چرا که تيم هاي قوي اکثراً در باشگاه هاي غرب آسيا حضور دارند.) مهرام مجدداً توانست در مسابقات مقدماتي جام باشگاه هاي جهان و پلي آف، انرين اردن را شکست دهد و اين نخستين سالي است که اولين تيم باشگاه هاي آسيا به مسابقات باشگاه هاي جهان راه پيدا مي کند. اين فرصت براي تيم مهرام و کلاً بسکتبال کشور بسيار عالي است و کمک بسيار بزرگي به بسکتبال کشور مي کند چرا که در اين سه سال اخير ايران سه جام باشگاه هاي آسيا را پشت سر هم از آن خود کرده (دو سال صباباتري و يک سال مهرام) و در هيچ رزومه کشور ديگري چنين موفقيتي به ثبت نرسيده است.
-پس باشگاه مهرام موفق به حضور در جام باشگاه هاي جهان شد؟
بله، در مسابقات جام باشگاه هاي جهان از هر قاره دو تيم شرکت مي کند؛ دو تيم از امريکا، دو تيم از اروپا، دو تيم از اقيانوسيه، دو تيم از آفريقا و در نهايت دو تيم از آسيا که يک تيم مهرام است و تيم ديگر ميزبان مسابقات چين.
-فکر مي کنيد علت قدرت فعلي تيم مهرام چيست؟ در هر رقابتي تماماً پيروزي و حس قهرماني ديده مي شد.
همه اين اتفاقات خوب بازمي گردد به مديريت باشگاه و سرمايه گذاري هاي انجام شده. در اين تيم تعدادي بازيکن حرفه يي دور هم جمع شده اند و در کنار آن کادر فني قوي در حال هدايت اين بازيکنان است (کادر فني مهرام چندين سال است تجربه ليگ قهرمانان آسيايي را دارد) و با حضور دو بازيکن خارجي نقاط قوت اين باشگاه بيشتر شد و توانستيم در مسابقات جاکارتا قهرماني را به دست آوريم.
-گفتيد باشگاه هاي غرب آسيا حريفان سرسخت تري بودند؟
بله، شرايط خيلي دشوار بود. مثلاً تيم اردن هفت هشت بازيکن خارجي دارد و تنها سه چهار بازيکن اردني ولي در تيم مهرام از 12 بازيکن 10 بازيکن اصليت ايراني دارند و اين مساله به جاي خود از اهميت زيادي برخوردار است ولي در کل با اتحاد و انسجامي که داشتيم توانستيم در جاکارتا خوب ظاهر شويم.
-واکنش حريفان نسبت به اتحاد و اعتماد به نفس شما مهرامي چگونه بود؟
آنها از روزهاي اول بازي به ما مي گفتند «مهرام فيناليست است» و ما را تيمي قدرتمند و قوي مي دانستند.
– امکانات براي تمرينات شما در جاکارتا (اندونزي) به چه صورت بود؟
اندونزي هواي متفاوتي با ايران دارد؛ هواي بسيار گرم و شرجي. به همين خاطر باشگاه مهرام تصميم گرفت يک هفته قبل از تمرينات و مسابقات، تيم را عازم آنجا کند تا ما به شرايط آب و هوايي ميزبان عادت کنيم. به نظر من اين کار مسوولان باشگاه بسيار پسنديده و خوب بود زيرا تيم هايي بودند که سه چهار روز ديرتر از ما به جاکارتا آمدند و روزهاي اول را با شرايط بسيار سختي سپري کردند. اما در کل سالن هاي تمرين بسيار خوبي در خدمت ما بود. (به خصوص سه چهار روز اول) البته روزهاي پاياني و باقيمانده به مسابقات سالن هاي اصلي را براي آماده سازي از ما گرفتند و سالن هاي فرعي را در اختيار ما قرار دادند (سالن هاي فرعي کيفيت سالن هاي اصلي را نداشت) ولي ساير امکانات به طور کلي مطلوب بود و همه اين مسائل دست به دست هم داد تا ما بتوانيم يک نتيجه قابل قبول بگيريم.
-از دو بازيکن خارجي در تيم نام برديد، تعامل شما با اين بازيکنان چگونه است؟
خوشبختانه باشگاه ها در سطح بالايي هزينه مي کنند. آنها براي ليگ و مسابقات باشگاه هاي آسيا دو بازيکن حرفه يي از امريکا آوردند. جکسون دو سه سال در NBA و اروپا بازي کرده است. پريست هم به همين شکل. آنها در تمرينات و ديدارها کنار ما بازي مي کنند و ما مي توانيم نکات بسياري از آنها ياد بگيريم (البته به شرطي که خودمان بخواهيم). اين دو بازيکنان بسيار حرفه يي و خوبي هستند و هنگامي که از آنها تقاضا کني و کمک بخواهي به پيشرفت تو کمک مي کنند و در اين چند سال يکي از عوامل پيشرفت بسکتبال ايران حضور بازيکنان خارجي بوده است.
-اما بسياري از کارشناسان معتقدند بسکتبال ايران نبايد به دست بازيکنان خارجي بيفتد.
به شخصه معتقدم حضور بازيکنان خارجي به سود بسکتبال ايران تمام مي شود اما بعضي از تيم ها هستند که خيلي بيشتر از بازيکنان ايراني به بازيکنان غربي و خارجي اهميت مي دهند و به نوعي اختيار تيم شان را به دست آنها مي دهند (حتي مديريت تيم شان را در داخل زمين براساس همين بازيکنان انجام مي دهند). به نظر من هم چنين اتفاقي ناپسند است. بسکتبال ايران اينقدر کوچک نيست که چند بازيکن غيرايراني بخواهند آن را مديريت کنند. بسکتبال ما به حدي رسيده است که تا سال قبل جزء 12 تيم برتر دنيا شناخته شده است.
-يکي از اتفاقات جالب در مسابقات جام باشگاه هاي آسيا در اندونزي برخورد تيم مهرام با ترومن (سرمربي سابق تيم ملي) بود. او از قبل صحبت هاي زيادي در مورد شما کرده و رقابت با حريفي که سرمربي اش روزي سرمربي شما بوده چه حال و هوايي داشت؟
او حدوداً دو سال سرمربيگري تيم ملي ايران را برعهده داشت و من در تيم ملي شاگرد ايشان بودم. او مربي توانايي بود که توانست ايران را در مسابقات جام ملت ها اول و به المپيک راه پيدا کند اما پس از اينکه از ايران رفت با يک تيم فيليپيني قرارداد بست و در مسابقات جام باشگاه هاي آسيا با تيمش روبه روي ما ايستاد. ترومن قبل از اين مسابقات هم گفته بود؛ «من همه اينها را مي شناسم. من مي دانم بازيکنان ايراني چه تاکتيکي دارند، ولي در کل آنها پسرهاي من هستند و دوست دارم بازي خوبي از خودشان نشان دهند.» حتي او در کنفرانس مطبوعاتي اش پس از رقابت مان گفته بود ما بهترين بازيکنان آسيايي هستيم.
-آيا پس از قهرماني تان به شما پاداشي دادند؟
در طول اين مدتي که برگشتيم به ما قول دادند يک مراسم باشکوه برگزار کنند ولي هنوز اتفاق نيفتاده است.
-پاداش نقدي چطور؟
هنوز هيچي. بعد از يک سال و نيم همه از حالت فشار و تمرين خارج شدند و به استراحت رفتند و هنوز هيچ خبري نيست.
-تصميم داريد فصل جديد هم در مهرام بمانيد؟
بله. به هر حال در حال حاضر باشگاه مهرام يکي از پرافتخارترين باشگاه هاي کشور است و آرزوي هر بازيکني است که در اين باشگاه بازي کند و بتواند اين موقعيت هاي عالي را به دست آورد. من هم اگر در شرايط ايده آل باشم در اين باشگاه مي مانم.
-شما که هم سابقه حضور در تيم ملي را داريد و هم در باشگاه هاي خصوصي همچون مهرام، چه تفاوتي بين اين دو نظرتان را بيشتر جلب مي کند؟
باشگاهي مثل مهرام چون کاملاً خصوصي است و يک شرکت خصوصي حمايتش مي کند بحثش بخش با تيم ملي فرق مي کند. در تيم ملي بازيکنان از جان و دل بازي مي کنند اما تيم هاي باشگاهي مسائل جداگانه خودش را دارد. مساله باشگاه مساله قرارداد است، باشگاه خوب، سالن و امکانات مناسب است. در عرصه رقابت ميان باشگاه ها بازيکنان به سمت باشگاه هاي بهتر مي روند و قاعدتاً نتيجه بهتري هم خواهند گرفت اما در تيم ملي اين عرق بازيکن است که موجب مي شود او تمام تلاش خود را براي پيروزي به کار گيرد.
-در حال حاضر در اردوي تيم ملي حضور داريد، درباره وضعيت اردو توضيح دهيد.
حدوداً يک ماه است که اردوي تيم ملي آغاز شده و ما بچه هاي مهرام به تازگي به اردو پيوستيم ولي در همين چند جلسه به نظرم همه چيز خوب است و مشکل خاصي نداريم. بچه ها خيلي قدرتمند و با انگيزه تمرين مي کنند.
-واسلين ماتيچ پنجمين سرمربي صربستاني تيم ملي بسکتبال است، حضور او در طول اين مدت به چه شکل بوده؟
هر مربي که مي آيد خصوصيات اخلاقي منحصر به فرد خودش را دارد و دوست دارد بازيکنانش طبق ميل و فکر او بازي کنند و وظيفه ما هم به عنوان بازيکن اين است که هر آنچه او مي خواهد انجام بدهيم تا نتيجه مثبت بگيريم.
-قدبلندي مشکلات زيادي دارد يا نه؟
(مي خندد) بعضي جاها خيلي… ولي در زمين بازي نه. حتي گاهي اوقات قد کم هم مي آوريم.
-چرا بسکتبال؟ به خاطر قدتان بسکتبال را انتخاب کرديد يا…
ما کلاً خانوادگي قدبلند هستيم. برادرهايم هم قدبلند هستند و هم بسکتباليست. من تقريباً بسکتبال را کنار برادرهايم شروع و بعد با مربي هاي ديگري تمرين کردم سپس به تهران آمدم و بقيه ماجرا.
-بسکتبال طي پنج شش سال گذشته پيشرفت هاي زيادي داشته اما هيچ گاه مثل فوتبال پرسر و صدا نبوده است، نظر شما در اين باره چيست؟
متاسفانه در ايران 90 درصد مردم تمايل به فوتبال دارند، حتي براي يک بازي تدارکاتي در فوتبال از يک هفته قبل تبليغ مي شود و همه رسانه هاي تصويري و غيرتصويري آن را اعلام مي کنند، ولي متاسفانه اين اتفاق حتي در مورد ديدار حساس تيم ملي بسکتبال در يک بازي آسيايي هم نمي افتد. بازي ها پخش مستقيم نمي شوند. البته اين مساله فقط شامل حال بسکتبال نمي شود بلکه کليه رشته هاي ورزشي به جز فوتبال دچار چنين کمبودهايي هستند. به نظرم حتي اگر يک دهم هزينه هاي فوتبال براي بسکتبال يا هر رشته ديگري هزينه شود مطمئن هستم همه رشته هاي ورزشي چه در آسيا و چه در جهان حرفي براي گفتن خواهند داشت. اما متاسفانه اين روش باب شده است و نمي توان چيزي گفت.
-اين تفاوت حتي در قراردادها و دستمزدهاي بسکتباليست ها و فوتباليست ها وجود دارد، با اين حال فوتباليست ها در کنار ورزش و درآمد از آن، شغل و حرفه ديگري هم دارند، آيا بسکتبال منبع درآمد مناسب يا کافي است؟
بسکتبال در اين چند سال خيلي پيشرفت کرده و حرفه يي تر شده است. زماني که يک ورزش حرفه يي مي شود ديگر فرصتي براي انجام کارهاي ديگر نيست. صبح و بعدازظهر تماماً صرف تمرين مي شود. به طور مثال خود من به درس هاي دانشگاهي ام نمي رسم. يک يا دو ترم مي خوانم بعد مرخصي مي گيرم و دوباره برعکس. حرفه يي بودن يک شخصيت حرفه يي هم مي خواهد تا اسم تيم ملي و بازيکن حرفه يي را به دوش بکشي.
-اما اين حرفه يي بودن تاريخ مصرف دارد تا آخر عمر که نمي توانيد بسکتبال بازي کنيد.
هر وقت با بچه هاي تيم صحبت مي کنيم به اين مساله اعتقاد داريم که چند سال بازي کنيم و پول هايمان را پس انداز کنيم تا بعدها بتوانيم کاري انجام دهيم. هر شخص بنا به علاقه و توانايي اش سرمايه گذاري مي کند تا بعد از بسکتبال درآمد و شغلي داشته باشد.
-برنامه شما چيست؟
هر شخصي در زندگي اش هدفي دارد و طبق آن برنامه ريزي مي کند. من هم براي خودم برنامه ريزي هايي کرده ام و اهدافي دارم که سعي مي کنم تا چند سال آينده به آن برسم و در کنار بسکتبال بتوانم زندگي راحتي داشته باشم.
-تا حالا به لژيونر شدن فکر کرده ايد، جزء آن برنامه ريزي هايتان هست؟
بعضي اوقات. اگر اين فرصت براي من پيش آيد و شرايط خوب باشد مي روم ولي در کل من وقتي با تيم ملي يا مهرام به مسابقات خارجي مي روم بعد از يک هفته خسته مي شوم و دوست دارم زودتر به ايران برگردم. تمايلي به زندگي خارج از کشور ندارم و به ايران عادت کردم. فکر مي کنم شرايط اينجا راحت تر باشد هر چند امکانات سطح بالا و موقعيت عالي آنجا را هم نمي توان ناديده گرفت.
-اما به قول حامد حدادي و صمد بهرامي با بازي کردن در باشگاه هاي اروپايي يا NBA نگاه تان به بسکتبال تغيير مي کند.
بله، خط بسکتبال اروپا و امريکا با ايران فرق مي کند، حتي حرفه يي بودن آن رشته هم متفاوت است و زندگي حرفه يي در آنجا جوري ديگر است.
-اگر دوباره به بحث تفاوت هاي بسکتبال و فوتبال برگرديم، يکي ديگر از اين تفاوت ها شهرت است. چرا بسکتباليست ها محبوبيت و شهرت کمتري نسبت به فوتباليست ها دارند. به طور مثال يک بازيکن تازه وارد در باشگاه استقلال پس از يک سال از يک بازيکن تيم ملي بسکتبال که 9 سال سابقه حرفه يي دارد، شهرت بيشتري دارد.
متاسفانه محبوبيتي که فوتباليست ها دارند، بسکتباليست ها، واليباليست ها و… ندارند. عاملش هم شايد همان بحث رسانه ها باشد. وقتي يک روزنامه ورزشي را ورق مي زنيد از هشت صفحه، هفت صفحه آن مربوط به فوتبال است و تنها يک صفحه به ساير رشته هاي ورزشي اختصاص پيدا مي کند.
-آيا در بسکتبال هم بحث هاي حاشيه يي مثل حضور دلال ها (يا همان دلاليسم) وجود دارد؟
نه، خوشبختانه اين حرف ها در بسکتبال نيست. باشگاهي که با بازيکني قرارداد مي بندد تا تبصره آخر قرارداد وفا مي کند و اياب و ذهاب و ساير هزينه ها را پرداخت مي کند. محيط بسکتبال بسيار سالم است و حاشيه يي براي باشگاه ها به وجود نمي آيد چرا که سرپرست تيم ها مستقيماً با بازيکنان وارد مذاکره مي شوند و اگر به نتيجه برسند قرارداد امضا مي کنند.
-دوپينگ چطور؟
نه، نيست. علتش هم اين است که سختگيري بسيار زيادي در اين رابطه وجود دارد. مخصوصاً در دوسه سال اخير حتي در ليگ هاي باشگاهي تست مي گيرند و خوشبختانه هم وجود نداشته است.
-خب پس همين مسائل تاثير زيادي روي پيشرفت بسکتبال داشته است.
بله، دقيقاً. جدا از اين مسائل سرمايه گذاري شرکت هاي خصوصي يکي از علت هاي پيشرفت است (مخصوصاً اسپانسرهايي که در بسکتبال سرمايه گذاري کرده اند) و بعد از آن حضور بازيکنان خوب خارجي است که تجربيات تازه يي وارد بسکتبال ايران کرده اند. البته مديريت خوب فدراسيون (آقاي مشحون) را نبايد ناديده گرفت. او با برنامه ريزي و مديريت خوبش راه پيشرفت را هموار کرده است.
-مسابقات NBA را پيگيري مي کنيد؟
بله، تقريباً مسابقات اروپا و NBA را پيگيري مي کنم و تجربه خوبي است چون سطح آنها بسيار بالا است و مي توانيم از آن بازيکنان چيزهايي ياد بگيريم که مي تواند خيلي متفاوت باشد.
-بسکتبال خياباني هم بازي مي کنيد؟
نه، به نظر من براي بازيکن حرفه يي در سطح تيم ملي هيچ فايده يي ندارد بلکه مضر هم هست.
-تحصيلات شما در چه رشته يي است؟
من دانشجوي تربيت بدني هستم ولي همين اردوها و مسابقات باعث شده خيلي به درسم نرسم وانگهي شرايط براي من که بازيکن حرفه يي هستم، سخت تر هم هست و سختگيري هاي بيشتري روي من انجام مي شود.