گرچه نمي توان تنها با يک مسابقه رسمي، انتظار معجزه از کادر فني جديد تيم ملي داشت، اما اين نوع گويش و ادعاهاي افشين قطبي است که ناگزير، توقعاتي را به وجود مي آورد.
به نوشته قدس؛ با او در لحظه سوت پايان داور چيني، پيرامون ديدار حياتي ايران و کره شمالي کلي بحث داريم؛ مباحثي که خيلي از آنها را پيش تر خود آقاي امپراتور «فتح باب» کرده بود!
نوشابه گازدار يادت رفت؟!
اين موضوع متعلق به کمتر از يک ماه پيش است.
افشين قطبي در کنفرانس مطبوعاتي اش، فوتبال ايران را به « نوشابه گازدار» تشبيه کرد. آقاي امپراتور البته براي اين ايده جالبش دليل هم داشت و معتقد بود تيمهاي ايراني معمولاً بعد از شروع طوفاني و تهاجمي شان در دقايق ابتدايي، مثل نوشابه اي که گازش را از دست بدهد، به شيوه اي تدافعي و محتاطانه روي مي آورند. قطبي اما به همگان قول داد که شاگردان او حتي پس از گشودن دروازه کره شمالي نيز دست از تهاجم بر ندارند. از آنجا که اصولاً تيم ما در برابر ميزبانش عاجز از گلزني بود، نتوانستيم واکنش شاگردان قطبي به گل اول را مشاهده کنيم، اما نوع بازي ما در پيونگ يانگ به طرز عجيبي شايسته همان مثال افشين خان بود؛ نوشابه گازدار! ما بازي را تهاجمي شروع کرديم و در 15 دقيقه اول، سه بخت گلزني داشتيم، اما هر چه از زمان بازي بيشتر گذشت، بازيکنان ايران بيشتر عقب کشيدند و تقريباً همه چيز را در اختيار ميزبان گذاشتند. آيا نمي توان امروز از قطبي ايراد گرفت که تيمش در آن لحظات ابتدايي تنها با پشتوانه «هيجان» بر حريف مي تاخته و با گذر زمان و از دست رفتن اين عنصر، رو به محافظه کاري آورده است؟ آيا آنچه در شرق دور ديديم، اين بار به تعبير خود آقاي سرمربي «قطبي کولا» نبود؟!
بازيهاي دوستانه براي چه بود؟
امروز مي توان از افشين قطبي پرسيد او دو بازي دوستانه تيم ملي را با چه هدفي برگزار کرده و از دل آن مسابقات، چه دستاوردي به چنگ آورده است؟ در نوع خودش شگفت انگيز است که چند تن از بهترين بازيکنان ايران در آن مسابقه ها، بخت حضور مقابل کره شمالي را کاملاً از دست مي دهند.
فريدون زندي و فرزاد آشوبي، جزو معدود چهره هايي بودند که در مصاف با اندونزي و چين، منتقدان را راضي کردند. با اين همه، هر دوي آنها مجبور شدند مصاف با کره شمالي را از روي نيمکت تماشا کنند.
از سرمربي تيم ملي مي پرسيم که آيا او بازيهاي دوستانه را بيشتر براي هماهنگي بازيکنان و رسيدن «خودش» به معلومات تازه انجام مي دهد يا براي فريب دادن رقيبان؟ تغييرات فراوان در ترکيب ايران برابر کره شمالي بيشتر صحه روي احتمال دوم مي گذارد که چندان اميدوارکننده نيست.
استقلالي ها کجا بودند؟
هنوز يادمان نرفته که بعد از قهرماني پرسپوليس در ليگ هفتم، افشين قطبي بارها در محافل خصوصي و البته عمومي اش، سرمربي سابق تيم ملي را به واسطه دعوت نکردن از بازيکنان بيشتري از «تيم قهرمان ليگ» به باد انتقاد گرفت. آن روزها از نظر امپراتور، مجموعه فاتح ليگ شايستگي سهم بيشتري از تيم ملي را داشت. امروز به قطبي ايراد وارد مي کنيم که استقلالي ها در تيم او کجا بودند؟ آيا خسرو حيدري نمي توانست در اين مسابقه به او کمک کند؟ آيا او که سال گذشته بارها از آقاي گل ليگ حمايت کرد، آرش برهاني را هيچ زماني در اين مسابقه شايسته حضور در ميدان نديد؟ آيا «واقعيات» اين قدر زود به زود دچار تحول و انقلاب مي شوند؟!
وعده هاي «سرعت انتقال» کجا رفت؟
افشين قطبي در يک ماه اخير بارها و بارها از لزوم افزايش سرعت تيم ملي در انتقال از دفاع به حمله و به عکس سخن گفت.
او فوتبال ما را به درستي به کند بودن متهم مي کرد و البته در سخنان عجيبي، از کاهش زمان انتقال تيم ملي از وضعيت تدافعي به تهاجمي، در همان تمرينات کوتاه خودش سخن به ميان مي آورد و حتي گاهي عدد هم ارائه مي کرد!
با اين همه هيچ کدام از ما چنين سرعت وعده داده شده اي را از مردي که در تمرينات ده روز اخير مدام به سرعت تيمي بارسلونا «رفرنس» مي داد، نديديم. تکرار مي کنيم که انتظار نداشتيم همه مشکلات فوتبال ما در همين يک بازي رفع و رجوع شود، اما وقتي خود قطبي با آن اعتماد به نفس خيره کننده (! ) آمار ارائه مي کند وعدد مي دهد، کنجکاو مي شويم که بدانيم چه بر سر دستاوردهاي او در تيم ملي آمده است؟!
تا ابد با يک مهاجم؟!
منتقدان سرسخت قطبي بر اين عقيده هستند که جناب امپراتور با «ترس» خودش عنقريب بود دست پرسپوليس را از قهرماني در ليگ هفتم کوتاه کند و چه بسا اگر سايش معجزه گونه توپ به سر سپهر حيدري در واپسين لحظات آن بازي عجيب نبود، حالا نشاني هم از «اسطوره قطبي» وجود نداشت. مخالفان افشين براي ادعايشان، از احتياط عجيب او در فرستادن مهاجم به زمين سند مي آورند؛ جايي که قطبي حتي در جدال هاي واپسين خود با برق يا سايپا هم به زحمت راضي مي شد از سيستم تک مهاجمش دست بکشد.
شايد چنين احتياط عجيبي هم بود که باعث شد فرصت تاريخي پيروزي پرسپوليس بر استقلال ميانه جدول هم در دو نوبت به راحتي از کف برود. حالا اما، مشابه اين ترس را در تيم ملي هم مي بينيم. آيا واقعاً ما براي يک دقيقه هم نمي توانستيم برابر کره شمالي با دو مهاجم به ميدان برويم؟ اميدواريم اين ترس جناب قطبي در بازيهاي آينده که به شدت به پيروزي در آنها نياز داريم، دست و پاي تيم ملي را نبندد.