برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عاشقم کن حرصمو در نیار pdf از مریم زارعشاهی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریم زارعشاهی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان عاشقم کن حرصمو در نیار
داستان یه دختر به اسم ماهی است ماهی دختر سرزنده وشاد و
شیطونیه و همـین شیطونیش کـار دستش مـیـده…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دختر یخی پسر آتش
قسمت اول رمان عاشقم کن حرصمو در نیار
با انگشتم روی مـیز ضربه های آروم مـیزدم ومنتظر بودم تا صفحه باز کنه .از استرس
داشتم دیونه مـیشـدم..
گوشـه ناخن سبابه امو به دهان گرفتم که صدای اعتراض مامان بلند شـد:ماهی صدبار بهت
نگفتم اینکـار رو نکن؟؟
انگشتمو از تـو دهانم درآوردم وسرمو گذاشتم روی مـیز .اگـه اونی که مـیخـوام نشـده باشـه
چی؟
دستای پر مهر بابا رو روی شونم احساس کردم:ماهی جان تـو پاشو برو بیرون مهرداد
مـیبینه برات .
آره این بهترین راه بود …
از روی صندلی بلند شـدم ومهرداد جامو گرفت .وارد سالن شـدم وشروع کردم به رژه
رفتن تا حاال اینقدر استرس نداشتم .نمـیـدونم چی شـده .
نشستم روی کـاناپه ودرحالی نگـاهم به در اتاقم بود شروع کردم به تکون دادن پاهام .
نمـیـدونم چند دقـیقه طول کشیـد تا مهرداد از اتاق اومد بیرون .مثل جت از روی مبل پریـدم
ولی با دیـدن قـیافه تـو همش دلم هری ریخت به سختی زبون خشک شـده امو تکون
دادم:چی شـده مهرداد؟
منو کشیـد تـو بغلش وگفت:اشکـال نداره ماهی ایشاالله سال دیگـه قبول مـیشی .
وا رفتم تـو بغلش .یعنی قبول نشـده بودم؟
حجمـی از بغض خفه کننده نشست تـوی گلوم:یعنی قبول نشـدم؟
جواب مهرداد سکوت بود بایـد مـیگفت بایـد جواب مـیـداد:مهرداد؟
منو از خـودش جدا کرد وتـو چشمام نگـاه کرد .چشماش کم کم خندیـدن واین خنده به لباشم
سرایت کرد گونه امو بوسیـد وگفت:مـگـه مـیشـه یه دونه خـواهرم قبول نشـده باشـه قبول
شـدی ماهی ….
دیگـه صبر نکردم تا ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید