دانلود رمان یاغی pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دانلود رمان شهرزاد اثر مریم جلالی pdf
هم اکنون رمان بینظیر را هم اکنون بصورت رایگان
شهراد پسر جذاب، پولدار و البته انحصارطلبیه که سالهاست عاشق ممنوعه زندگیش شده، دختری دلبر و شیطون به نام شهرزاد که همخونه اش هست و همه حتی خود اون دختر فکر می کنند خواهر و برادر هستند، شهراد به دلیل اینکه شهرزاد نمی دونه نسبتش باهاش چیزی به جز اونیه که تو شناسنامه هاشون نوشتن، برخلاف اینکه قلبش رو بهش بدجور باخته و تموم ذهنش رو پر کرده اما مجبور به حفظ ظاهر شده، اما مابین آموزش های پیانو و گیتاری که شهراد به شهرزاد میده، یه جایی افسار این عشق از دستش میره و باعث میشه زیر قول و قرارش بزنه و پرده از یک راز بزرگ برداره و بره سراغ شهرزاد تا …
گوشه ای از رمان شهرزاد اثر مریم جلالی :
زندگی کلاف پیچیده و سردرگمی است … نه به دنیا آمدنمان دست خودمان هست و نه از دنیا رفتنمان و من معتقدم و نه حتی عاشق شدنمان … چون حتی اگر نخواهی هم اتفاق می افتد … آن هم جایی که اصلا طالبش نیستی و بعد آنقدر در دامش اسیر می شوی که خلاصی از آن ممکن نیست … دستم را روی پشتی مبل تکیه دادم و نگاهی به ساعت مچی ام انداختم … جرعه ای آب، از جام در دستم نوشیدم
دلم می خواست زودتر از اتاقت بیرون بیایی تا تو را ببینم … دلم داشت برای دیدنت پر می کشید … کلافه با نوک کفشم روی زمین ضرب گرفتم و شروع به شمارش ثانیه ها کردم … صدای موسیقی که از طبقه پایین می آمد نشان از حضور مهمان ها داشت و من نمی خواستم تا تو را ندیده ام، پایین بروم … با دیدن لیلا که از اتاقت بیرون آمد، نفس حبس شده ام را بیرون دادم … این نشان می داد که تو هم به زودی بیرون می آیی
لیلا آرایشگری بود که هر وقت تو یا مامان نیاز به آرایش در خانه داشتید، به خانه می آمد … الحق که کارش هم خوب و بی نقص و مناسب با سن اما با آخرین مدل های روز بود … چون در تیررس نگاهش نبودم مرا ندید و از پله ها پایین رفت و من هم چیزی نگفتم … چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که در اتاقت باز شد و تو با صد ناز و کرشمه بیرون آمدی … با قدم هایی به مثال مد های شوی لباس، به سمت پله های مارپیچ سفیدی که به سمت طبقه پایین می رفت، رفتی …
دانلود رمان شهرزاد اثر مریم جلالی