دانلود رمان مرد مغرور من از زهرا قلنده با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان در مورد دختری به اسم مهگل که تازه کنکور رشته معماری قبول شده و از اونجاییم که ته تغاری خانوادش براش یه جشن کوچولو به مناسبت قبولیش گرفتن تو اون مهمونی با پسری به اسم فرهود آشنا میشه و به درخواست آشناییشون جواب مثبت که…
خلاصه رمان مرد مغرور من
باهم هم قدم شدیم. دستمالی از تو جیبم در اوردم و اشکامو پاک کردم: می دونم زندگیتو نابود کردم. می دونم گند زدم به همه چی. ولی من مقصر نیستم. شرمندم فرهود. دستمو گرفت و وادارم کرد به چشماش نگاه کنم: ببین منو. من ازت گله ای ندارم. تو هم حق انتخاب داری. عاشقی دست خود ادم نیست مهگل. به اختیار نیست . دوباره اشکام سرازیر شد: ولی اون منو نمی خواد. اون خیلی بی رحمه. چشماشو با درد بست و اروم بغلم کرد. خاک بر سرم. کاش همین الان بمیرم.
من چقد اشغالم که تو این حال بدش اینقد راحت این حرفارو می زنم. سرمو به سینش چسپوندم: من خیلی احمقم. _هییییس! هیچی نگو. عاشق شدنت مبارک زلزله ی من! اینقد جمله ی اخرشو با درد گفت که زجه زدم: فرهود… خواهش می کنم بیشتر از این خوردم نکن. من خودم به قدر کافی شرمنده هستم! _چرا؟ مگه دوسش نداری؟ _من دل تو رو شکستم. بخاطر من داری اذیت میشی. _اینطور نیست عزیزم. حتی اگرم حقیقت این باشه بازم من ازت گله ای ندارم . داد زدم: اینقد خوب نباش فرهود.
من بهت خیانت کردم. تو هم ببخشی خدا نمی بخشه منو. یه هفتست مرگو با چشمای خودم دیدم . دارم جون میدم! خدا داره جای تو منو تنبیه می کنه . دوباره با خشونت بغلم کرد: عزیزم… عزیزدلم… بخدا من ازت کینه ندارم. درسته ولم کردی و الان از درد نبودت دارم می میرم اما من گله ای ندارم. دارم باهاش کنار میام. این چند روز دیدم چقد حالت بده و بالاخره امروزه دلم راضی شد بی هیچ چشم داشتی بیام سمتت. من فقط می خوام حالت خوب باشه ! _فقط ببخشم. عذاب خود کم نیست…