دانلود رمان دومینو از فاطمه باصری با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
فاخته توکلی، دختری که کینه از مردی توی دلش ریشه داره که اون رو مسبب مرگ تنها خواهرش میدونه، مردی که حالا بعد سالها برگشته و میخواد بازی جدیدی رو با فاخته شروع کنه! اونم وقتی دخترک ناموس مرد دیگهای محسوب میشه! اینجا همه چیز از یک سوتفاهم ساده شروع میشه و به جهنم رسوایی میرسه! همه چیز پشت سر هم! درست مثل دومینو…..!
خلاصه رمان دومینو
فاخته همیشه می دانست اتابک کجاست، همیشه می دانست… چون فربد هیچ وقت دست او و خواهرش را ول نکرده بود، چون جدا از دیوصفتی پروانه، فربد روح بزرگی داشت. از همان اول حواسش پی فاخته بود، این را حتی دوقلوها هم می دانستند. فربد عاشقانه خاله شان را دوست داشت و همین عشق کودکی و نوجوانی بود که نگذاشت فربد از فاخته و فاطمه دور بماند. فربد خواهرش را تأیید نمی کرد و همیشه بدون آنکه فاطمه بفهمد از اتابک برای فاخته چیزهایی می گفت. فاخته کینه ای نبود اما از همان کودکی از اتابک بدش می آمد از همان
وقت ها که اتابک به شوخی بلبل صدایش می کرد و او حسابی حرص میخورد. حسادت می کرد که آقاجانش اتابک را از همه ی آنها بیشتر دوست داشت. همیشه اتابک را لوس می کرد، اما اتابک خوب نمک خورد و نمک دان شکست… در همین فکرها غوطه ور بود که فرشته با سر و صدای زیاد در اتاق را باز کرد و بدون آنکه سلام کند گفت: فاخته فربد دم در کارت داره! اخم هایش را درهم کشید و جواب داد: هیس! شیرین خوابیده! صد دفعه گفتم بگو عموفربد، مگه نگفتم نمیخوام بری سر چهار راه؟ چرا دوباره رفتی؟! فرشته ابرویش را بالا انداخت کله ش
را از سرش کشید و به کناری انداخت. – فعلا برو شوهر جونت دم در کارت داره، به اون حساب پس بده بعد بیا از من حساب پس بگیر! فاخته اخمش غلیظ تر شد و با صدایی که سعی می کرد شیرین را بیدار نکند به فرشته توپید: – اون شوهر من نیست منم قرار نیست زنش شم صدبار گفتم این کلمه رو تکرار نکن! فرشته شانه ای بالا انداخت و با گفتن “اصلا به من چه” به سمت یخچال قدم برداشت. فاخته سری به افسوس تکان داد و راهی در خانه شد. فربد عصبانی و بی قرار منتظر فاخته بود.به محض آن که او را دید خشم و غضبش فروکش کرد.