معرفی و دانلود رمان گوهر مقصود اثری از دل آرا دشت بهشت

معرفی و دانلود رمان گوهر مقصود اثری از دل آرا دشت بهشت رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان گوهر مقصود از دل آرا دشت بهشت با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

زمان رمان مربوط به سال های نزدیک انقلابه ساغر ۱۶ سالشه و از بچگی برای پسرعموش در نظر گرفته شده اما این موضوع اون رو عذاب می ده که پیشنهاد ازدواج اون و پسر عموش مسعود، از جانب پدر خود ساغره و سعی می کنه پدرش رو متقاعد کنه که میلی به انجام این ازدواج نداره. از طرفی یکی از پسرهای متمول شهر به نام فرهاد عمیقا به ساغر علاقه داره و به هر کاری دست می زنه تا اون رو به دست بیاره. اما بر ملا شدن رازی از زندگی فرهاد، ساغر از اون متنفر میشه و این مسئله موجبات دشمنی فرهاد رو فراهم می کنه و باعث میشه ساغر به فکر راه چاره بیفته و…

خلاصه رمان گوهر مقصود

مچ دست عالیه رو چسبیدم و در حالی که می دویدیم، گفتم: بدو عالیه تا بهمون نرسیده. عالیه سرش رو به عقب برگردوند و همزمان با صدای جیغش چادرم از سرم کشیده شد و دستی روی شونه ام نشست و در کسری از ثانیه محکم به دیوار کوبیده شدم. چشم هام و از درد بستم. -از کی فرار می کنی ها؟! چشم هام و باز کردم، از نگاهش خون می بارید. -آقا فرهاد تو کوچه ایم زشته. بدون اینکه نگاهش رو از من برداره خطاب به عالیه توپید: -تو خفه. نگاهم به زنجیر بی پلاک دور گردنش بود.

نوک انگشتش که به چونه ام رسید، سرم رو با حرص عقب کشیدم، دندون هاش و به هم سایید: -علی چی می گه؟ بابات زده؟ ابروهام و تو هم کشیدم: -نه به تو ربطی داره نه به اون علی دهن لق.  نگاهش به موهای باز و برهنه ام افتاد، در حالی که هنوز اخم عمیقی روی ابروهاش بود زمزمه کرد: سرت رو بپوشون… صد دفعه گفتم یه چیزی زیر چادر سرت کن. در حالی که چادر رو روی سرم می انداختم گفتم: -یادم نمیاد گفته باشم چشم! دو دستش رو دو طرف سر من به دیوار زد و صورتش رو نزدیک کرد.

گفت: -به وقتش می گی، حالا هم فقط یه بهونه بده دستم تا سر بابات و ببُرم. دستم رو روی سینه اش گذاشتم و از لای دندون هام گفتم: -فقط از زندگی من گمشو بیرون. پوزخندی زد و نگاهش روی دستم ثابت موند و گفت: -بذار همچنان ملاحظه ی تو کوچه بودنمون رو کنم. دستم رو سریع برداشتم، پوزخندش عمیق تر شد. نگاهم کشیده شد به سمت عالیه، که با استرس طول کوچه رو می پایید. فرهاد در حالی که نگاهش هنوز روی سینه خودش بود با غیظ گفت: -عالیه؟ عالیه فورا گفت…

معرفی و دانلود رمان گوهر مقصود اثری از دل آرا دشت بهشت رایگان pdf بدون سانسور

  • 30 نوامبر 2024
  • میثم
https://hsqom.ir/?p=2127
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " قم رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.